هیوا جانهیوا جان، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 4 روز سن داره

هـیـــوا , فرشته ی آسمونی ِ ما

تموم شدن هفته 26

خوبی عشق مامان؟ خوب ورجه وورجه میکنیا وروجک، هزار ماشالا بزرگ شدی و زورت زیاد شده، دیگه تکون خوردنات شکمم رو جابجا میکنه، مامان و بابا هم کلی خوشحال میشن برای گلکشون که اینقده شیطونه   اومدم که عکس تازه دخملم رو بزارم لینجا بمونه اما با یه خورده تاخیر، البته عکش هنوز زیر پوستیه و خودش خوب معلوم نیس واسه این عکس منو  هیوا خانوم هفته بیست و ششم رو تموم کردیم، به عبارتی وارد 3 ماهه سوم شدیم، خدایا کمکمون کن باقیمانده راه رو هم به سلامت بگذرونیم ... دخملم توی دل مامانش این شکلیه فداش بشم من...     ...
27 اسفند 1391

. . .

سلام دخمل مامان، عزیز دلم امیدوارم این چند روزه خسته نشده باشی، گرچه دخترم خانومه و مامانشو درک میکنه ... عزیزم این چند روز برامون خیلی سخت گذشت، منو بابایی مادر بزرگ مشترکمون رو از دست دادیم و جاش الان خیلی خالیه، خدا رحمتش کنه و روحش قرین شادی باشه انشالله... حیف که نشد دختر گل ما رو ببینه ...
21 اسفند 1391

صحبتای مامان و دخملی

دختر نازم حالت خوبه؟ مامان فدات بشه دلم برات خیلی تنگه ها ، کی میشه زودتر بیای پیشم بغل بگیرمت؟ میدونی چقد دوستت دارم؟ اصلا اندازه ش قابل گفتن نیست مامانی   امروز 23 هفته مون تموم شده عزیزم، دلم در میاد تا 17 هفته باقیمونده بگذره، چند روز پیش دخمل ناز دوستم نسیم جون، آسمان خانوم گل به دنیا اومد، وای مامانی اگه بدونی مثل فرشته ها میمونه ، انشالله چشم بد ازش دور باشه و خدا برای پدر مادرش حفظش کنه راستی تا الان برای هیوا خانوم نازم یه خورده از وسایلش رو خریدیم، انشالله وقتی تکمیل شد و چیدم عکسشونو میزارم ، مبارک دخملم باشه ...
3 اسفند 1391
1